موضوع:فصل 3 تاریخچه طب رزمی ایران و دنیا
نویسنده:رها رحمانیان
دریافت فایل pdf
موضوع:طب رزمی
تهیه کننده:بهنام معمر
موضوع:عکس هایی در ارتباط با طب رزمی
گرد آورنده:بهنام معمر
- ۱ نظر
- ۰۸ مرداد ۰۰ ، ۱۷:۵۰
موضوع:فصل 3 تاریخچه طب رزمی ایران و دنیا
نویسنده:رها رحمانیان
دریافت فایل pdf
موضوع:طب رزمی
تهیه کننده:بهنام معمر
موضوع:عکس هایی در ارتباط با طب رزمی
گرد آورنده:بهنام معمر
تاریخچه طب رزمی
گرداورنده: علی باخویش
دفاع از حقیقت، تنها در جنوب و غرب و خط مقدم نبود. اگرچه هرگاه صحبت از دفاع مقدس می شود، آنچه که به ذهن ما می رسد همان گوشه از کشور است. اما این مشت گره کرده مردمی که به دهان استکبار زده شد، از بازوی قدرت مردم مستضعف و دردمندی بودند که در پشت جبههها و درون شهرها بودند. از بازوی همین مردم کوچه و بازار، اعم از مرد و زن و کودک، جوان و طلبه و دانشجو و کارمند و کارگر و ... که بدون هیچ چشم داشتی هر آنچه را که برای پیروزی در این جنگ عقیده لازم بود، تهیه می کردند و در انتظار ضربه نهایی فرزندانشان بودند.
باید اعتراف کرد که اگر نبود حمایتهای مادی و معنوی این مردم در شهرها و روستاها، این قافلهها بسیار زودتر از آنچه به نظر میرسد از راه مانده بود و میرفت آنچه نباید میرفت و میشد آنچه نباید میشد. تمام ایران از شمالیترین تا جنوبیترین نقطه، خط مقدم جهان اسلام بود و هر قلبی که برای این جبهه میتپید، برای رزمندهاش و آنچه در این میان مطرح نبود، منافع شخصی بود و آنچه مطرح بود، منافع اسلام برای رضای خدا بود و کسی که مخلص بود در این جبهه بود و مهم نبود که در کجای این خاک است. مهم حضور بود و او حضور داشت. گرچه حضورش مادی نبود و اگر از همان رزمنده تفنگ به دست در سنگر میپرسیدی که تو میجنگی، بی گمان میگفت: نه ما میجنگیم .
هر قشری و صنفی هرچه میتوانست دریغ نمیکرد. عدهای جهاد مالی میکردند و عدهای دیگر، جهاد جانی و عدهای نیز جهاد فکری و فرهنگی. اما همه در یک صف و یک خط بودند. تاریخ به یاد دارد آن زمانی که بچه دبستانی قلک خود را پر میکرد و به جای آنکه اسباب بازی کودکانهاش را بخرد، با فراخون و بدون فراخوان تقدیم دفاع از کشور میکرد.
در دوران هشت سال دفاع مقدس، تیمهای پزشکی از جمله گروههایی بودند که نقش بیبدیلی در خدمترسانی درمانی و پزشکی به رزمندگان اسلام ایفا کردند که برگ زرین و ماندگاری از آن روزهای پر از حماسه در تاریخ انقلاب اسلامی است .
پزشکان، پرستاران و امدادگران در خوزستان در طول دوران دفاع مقدس در پشت جبهههای جنگ، تمام تلاش و مهارت خود را برای درمان رزمندگان مجروح به کار میگرفتند و از جان خود مایه میگذاشتند تا مجروحی را از مرگ نجات دهند .
پرستاران با ایثار و فداکاری در طول شبانه روز از تمام توان خود برای پرستاری از مجروحان جنگ تحمیلی تیمارداری میکردند تا ضمن نجات جان آنها، به سلامت به آغوش خانواده خود برگردند .
دکتر محمد حسین انصاری مود یکی از پزشکان عمومی شهر بجنورد است که طی هشت سال دفاع مقدس جانفشانیهای زیادی را چه در میدان و چه در پشت خط های مقدم جنگ از خود نشان داد.
تصمیم گیری تا اجرای کار در دوران هشت سال دفاع مقدس کمتر از چند دقیقه بود
دکتر انصاری مود میگوید:در سالهای نخست جنگ یکی از مسائل مهم، کمبود دارو، تجهیزات پزشکی و پزشک و پرستار بود که در سال 59 کادرهای پزشکی به صورت داوطلبانه به جبهههای حق علیه باطل م شتافتند اما از سال 60 دولت پیشنهاد داد که پزشکان موظف هستند که به مدت یک ماه در مناطق جنگی خدمات رسانی کنند. اما در آن زمان شهر بجنورد به شدت با کمبود پزشک مواجه بود و از سوی دیگر بیشتر پزشکانی که در این شهر فعال بودند پزشکان خارجی همچون بنگلادشی بودند.
در سال 62 بر طبق قرعه کشی انجام شده، باید اسفندماه همان سال بنده به جبهه عازم میشدم و در فرودین ماه نیز شهید اولیاء. بنا به درخواست شهید اولیا قرار بر این شد تا وی اسفندماه راهی جبهه شود و بنده در فروردین ماه اعزام شوم که شهید اولیاء بعد از دو روز رسیدن به کرمانشاه به مقام والای شهادت نائل شد.
در زمان هشت سال جنگ تحمیلی پزشکان و پرستاران برای حضور در جبههها هیچگاه جمله فردا و یا پس فردا بروم را نمیآوردند و در حقیقت تصمیم گیری تا اجرای کار در دوران هشت سال دفاع مقدس کمتر از چند دقیقه بود. هر پزشکی در هر مدت زمانی که در جبهه حضور داشت پزشکان دیگر حاضر در شهر، به جای وی در بیمارستان کشیک میایستادند تا مشکلی برای شهروندان به وجود نیاید.
به علت کمبود پزشک و پرستار و حجم بالای مجروحان در جبهه با کمک یکی از افراد تصمیم گرفتیم پایگاهی را ایجاد کنیم و از رزمندگان تقاضا کنیم هر کسی که تمایل دارد برای دریافت آموزشهای کمکهای اولیه و خدمات رسانی به مجروحان در این کلاسها شرکت کنند.
بنده برای آموزش چگونگی کمک به مجروحان نیاز به یک کمکی داشتم که شخصی با نام ابراهیمی که در آن زمان فقط تا کلاس سوم نهضت سواد آموزی را درس خوانده بود با من همکاری میکرد و توانستم با کمک وی به تعداد خیلی زیادی از رزمندگان آموزشهای کمکهای اولیه را در شهر بجنورد ارائه دهم.
در حقیقت در دوران هشت سال دفاع مقدس هر شخصی سعی می کرد هر تخصصی که دارد و در جبهههای جنگ نیز به آن نیاز است به رزمندگان ارائه و آموزش دهد.
در حال حاضر شخصی که در کلاسهای کمکهای اولیه به عنوان کمکی در کنار بنده بود و بیشتر از سه کلاس نیز سواد تحصیلی نداشت، با ادامه تحصیل توانست مدرک دیپلم را کسب و سپس به دانشگاه برود و تخصص خود را در زمینه بیماریهای قلبی کسب کند و هم اکنون یکی از روسای بیمارستان قلب در شهر مشهد است.
هنگام اعلام نیاز، کوهی از دارو از سوی شهروندان بجنوردی جمع آوری میشد
مرحوم حاج سید احمد یاهویان یکی از افراد شاخص در جمعآوری کمکهای مردمی برای جبههها بود. یکی از کمکهایی که انجام میشد جمع آوری دارو، پذیرش و اسکان جنگ زدگان بود که بیشتر در محل هتل نقی زاده انجام میشد. به خوبی به این موضوع اشراف داشتیم که در منازل مردم مقدار زیادی دارو وجود دارد و به هنگام نیاز هنگامی که اعلام میکردیم تا مردم کمکهای دارویی خود را بیاورند و کوهی از دارو جمع میشد.
اکیپی نیز برای جداسازی داروهای تاریخ گذشته، داروهایی که زمان خیلی کمی به انقضای آنها باقی مانده از سایر داروها، تشکیل شده بود که بعد از جدا کردن داروهای تاریخ مصرف گذشته، کمکها به جبهه ارسال میشد.
هر زمانی که رزمندگان به جبههها اعزام میشدند چندین کامیون کمک مردمی نیز همراه آنها ارسال میشد و حتی به یاد دارم در یک مرتبه آنقدر تعداد کامیونهای حامل کمک مردمی زیاد بود که پلیس مجبور به بستن چندین خیابان شد.
آمبولانس جهت حمل و جابجایی مجروحان یکی از نیازهای اساسی جبههها بود بنابراین آنقدر خوب در زمینه جمعآوری کمک های مردمی عمل کرده بودیم که توانستیم حدود هفت دستگاه آمبولانس خریداری و به جبههها ارسال کنیم.
دشمن بعثی برخلاف معاهدههای حقوق بشر در طول جنگ تحمیلی بیش از ۲۰۰ پست امدادی و ۱۵۰ اورژانس را مورد اصابت خمپارههای خود قرار داد. آنها حتی به پنج بیمارستان ایران به طور مستقیم حمله کردند؛ به طور مثال در عملیات «والفجر۸» بیمارستان «حضرت فاطمه (س)» را مورد حمله با بمبهای شیمیایی قرار دادند.
به گزارش ایسنا، امروز اول شهریور ماه در تقویم به عنوان «روز پزشک» نامگذاری شده است. از همین رو جا دارد به پاس ایثار و فداکاری شهدا و ایثارگران جامعه پزشکی کشور که در دوران هشت دفاعمقدس با حضور خود در مناطق عملیاتی، پستهای امدادی و بیمارستانها، مرهمی بر جراحت رزمندگان و مردم عادی شدند یادی کنیم.
اگر بخواهیم تاریخچه مختصری از پیدایش و شکلگیری هسته اولیه «بهداری رزمی» داشته باشیم باید گفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تحرکاتی در غرب کشور علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران از سوی گروهکهای کومله و دموکرات آغاز شد. با توجه به حضور نظامی رزمندگان در غرب کشور، ضرورت احساس مراکزی با عنوان «بهداری رزمی» ایجاد شد تا به زخمیها و رزمندگانی که در پی مبارزه با این گروهکهای آشوب طلب مجروح میشدند رسیدگی کنند. از همینرو هسته اولیه بهداری در دوران دفاع مقدس با مجاهدتهای گروهی از پزشکان، پرستاران، امدادگران و دانشجویان پزشکی شکل شکل گرفت تا در آن شرایط بسیار سخت و بحرانی، با اخلاص خود به ایفای نقش بپردازند.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز با توجه به تجربهای که پزشکان و امدادگران در غرب کشور بهدست آورده بودند، پا به عرصه خدمترسانی و درمان گذاشتند.
هرچند در سالهای نخست به دلیل شدت حملههای رژیم بعث عراق در سال اول جنگ اولویت دفاع بود به همین دلیل بیشتر رزمندگان فقط برای دفاع به جبهه اعزام میشدند و کمتر به شناسایی تخصصشان پرداخته میشد اما در سال دوم جنگ و پس از انجام چند عملیات از جمله «ثامنالائمه(ع)» (شکسته شدن حصر آبادان) این رویکرد به کلی تغییر کرد.
در سال اول جنگ، مجروحین بسیاری به شهادت میرسیدند اما گروههای پزشکی تصمیم گرفتند که هستههای امدادی را در خطوط مقدم تشکیل دهند. این امر در سال دوم جنگ عملی شد به گونهای که پس از ساماندهی هستههای امدادی در خطوط مقدم جبهه، برای هر محور عملیاتی به صورت جداگانه یک بهداری تأسیس کردند و شرایط رسیدگی به مجروحان بهتر شد. به شکلی که حدود ۲۰ یا ۲۵ محور عملیاتی مهم صاحب بهداری شدند و یک یا دو دستگاه آمبولانس در اختیار آنها قرار گرفت. این بهداریها با کمبود امکاناتی چون دارو روبرو بودند اما مردم در هر شهرستان از خانههای خود برای رزمندگان دارو و اقلام بهداشتی ارسال میکردند و همین موجب شد تا در هر محور عملیاتی یک داروخانه هم ایجاد شود. خون از نیازهای مهم جبهه بود؛ بنابراین رزمندگان خودشان خون مورد نیاز را پیش از آغاز هر عملیات تأمین میکردند.
حتی در برخی از مواقع اضطراری و بحرانی در خطوط مقدم و بیمارستانهای صحرایی پزشکان و امدادگران به مجروحانشان خون اهدا میکردند. رفته رفته در شهرها و مراکز اهدای خون تأسیس شد.در این مقطع از مهمترین ضرورتهای بهداریها، آموزش انفرادی امدادگران بود که این نیاز هم توسط پزشکان و پرستاران برطرف شد.
در ابتدای جنگ تحمیلی، آنها باید دورهای سهساعته را میگذراندند تا بتوانند حداقل جلوی خونریزی خودشان و یا رزمندگان مجروح را بگیرند. این دوره آموزش نیز با گذشت زمان به ۳۰ ساعت افزایش یافت. برای هر یک از امدادگران کیسه کمکهای اولیه در نظر گرفته شد که همواره همراه آنها باشد. اینکه چه وسایل و اقلام امدادی در آن قرار گیرد هم بررسی شد.
در مقاطع پایانی جنگ، هر دوره آموزش امدادی سه ماه به طول میانجامید. با سازماندهی امدادی در جبههها،دسته و گروهانهای امدادی که مردمپایه و بسیجی بود شکل گرفت و باید گفت که اهمیت کار امدادگران از یک جراح نیز بیشتر بود چرا که آنها زمان شهادت مجروحان را به تأخیر میانداختند.
با این حال دشمن علیرغم تمام معاهدههای حقوق بشر، در طول جنگ تحمیلی بیش از ۲۰۰ پست امدادی و ۱۵۰ اورژانس را مورد اصابت گلولهها خمپاره قرار داد. آنها حتی به پنج بیمارستان ایران به طور مستقیم حمله کردند. به عنوان نمونه،در «عملیات والفجر۸» «بیمارستان حضرت فاطمه (س)» را مورد اصابت بمبهای شیمیایی قرار دادند.
با توجه به جنگ نابرابر و ناجوانمردانهای که علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان بود و بیتوجهی نهادها و سازمانهای بینالمللی، مهندسان و متخصصان داخلی تصمیم گرفتند تا بیمارستانها را مقاومسازی کنند. در نتیجه سازه این بیمارستانها با بتون مقاوم سازی شد و بیمارستانهایی همچون «فاطمه زهرا(س)، علیابن ابیطالب (ع)، امام حسین(ع) و امام حسن(ع)» از جمله بیمارستانهایی بودند که سازه آنها کاملا بتونی بودند. این بیمارستانها حدود ۱۰۰ متر زیربنای بتونی داشتند که در بازه زمانی ۹ ماه و در شرایطی کاملا حفاظتی با رفت و آمد محدود ساخته شدند و ظرف مدت یک هفته تجهیز شدند.
با توجه به مجاهدتهای جامعه پزشکی در دوران دفاعمقدس، بیش ۴۰۰۰ نفر از کادر درمانی از قبیل پزشکان،امدادگران،پرستاران و پیراپزشکان به شهادت رسیدند.
زندگینامه ۳۰۰۰ تن از این شهدا در مجموعه کتابهایی با عنوان «سپید جامگان پزشکی» به چاپ رسیده است. همچنین هم اکنون زندگینامه ۱۰۰۰ تن دیگر از این شهدا در حال چاپ است. علاوه بر این، بخشهایی از زندگینامه ۷۰۰ شهید دیگر در حال بررسی است.